نوشته شده توسط : تورانلی

حقوق بشر

تمام انسان ها با حقوق مسلمى به دنیا مى آیند. این حقوق بشر به مردم اجازه مى دهد که زندگى شرافتمندانه اى را پیشه کنند ــ بنابراین هیچ حکومتى نمى تواند این حقوق را اعطا کند، ولى تمام حکومت ها موظف به حفظ آن هستند.

آزادى که بر پایه عدل، بردباری، شرافت و احترام ــ بدون در نظر گرفتن قومیت، مذهب، ارتباط سیاسى یا موقعیت اجتماعى ــ شکل مى گیرد به مردم اجازه مى دهد تا در پى این حقوق اصولى باشند. در حالى که نظام هاى استبدادى حقوق بشر را نفى مى کنند، جوامع آزاد براى رسیدن به آن ها همواره در تلاش اند.

 



:: بازدید از این مطلب : 111
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : تورانلی

فدرالیسم

 

هنگامى که گروه هاى متفاوتى از مردم آزاد ــ با زبان ها، باورهاى مذهبى یا معیارهاى فرهنگى متفاوت ــ انتخاب مى کنند که در چهار چوب یک قانون اساسى زندگى کنند، انتظارشان این است که از استقلال محلى و امکانات برابر اقتصادى و اجتماعى برخوردار باشند. در نظام حکومتى فدرال ــ که قدرت در سطوح محلی، منطقه اى و کشورى تقسیم مى شود ــ اختیارات به دست مقامات منتخبى سپرده مى شود که سیاست هاى مناسب با نیازهاى محلى و منطقه اى را در نظر مى گیرند و به کار مى بندند. آنان با حکومت کشورى و یک دیگر همکارى مى نمایند تا مشکلات فراوان کشور را از سر راه بردارند.

· فدرالیسم نظام تقسیم قدرت و تصمیم گیرى بین دو یا چند حکومت است که به صورت آزاد انتخاب شده اند و حوزه اختیاراتشان، مردم و مناطق جغرافیایى مشترکى را در بر مى گیرد. این نظام امکان تصمیم گیرى را در مواردى که نتایج آن ها به سرعت مورد نیاز است ــ هم در اجتماعات محلى و هم در سطوح بالاتر حکومتى ــ ایجاد و از آن حمایت مى کند.
· فدرالیسم پاسخگو بودن حکومت را در برابر مردم افزایش مى دهد و با فراهم ساختن امکان طرح و اجراى قوانین محلی، به مشارکت مردمى و مسوولیت پذیرى آنان کمک مى نماید.
· نظام فدرال، توسط یک قانون اساسى مکتوب اختیار دهنده و تعیین کننده مسولیت هاى مشترک مربوط به هر سطح از حکومت تقویت مى شود.
· در عین حال که معمولا بر سر برآوردن نیازهاى محلى توسط حکومت محلی، توافق وجود دارد، بهترین راه برخورد با برخى از مسایل، سپردن آنان به حکومت کشورى است. به عنوان نمونه مى توان از موارد دفاع، معاهده هاى بین المللی، بودجه هاى فدرال و خدمات پستى نام برد.
· دستورات محلی، نشانگر اولویت هاى احتماعات محلى براى زندگى است. گشت پلیس و آتش نشانی، اداره مدارس و قوانین بهداشت و ساختمانى از جمله مواردى هستند که اغلب به صورت محلى طرح و اجرا مى شوند.
· در نظام فدرال، روابط میان حکومتى بدان معنا است که حکومت هاى مختلف (کشوری، منطقه اى و محلی) در زمان نیاز به برخورد مشارکت آمیز در مسایل مربوط به اختیارات قانونی، با یک دیگر همکارى مى کنند. میانجى گرى در اختلافات بین منطقه اى اغلب از اختیارات حکومت کشورى است.
· در کشورى که از لحاظ جغرافیایى پهناور و داراى اقتصادى متنوع است، نابرابرى هاى موجود در درآمد و تامین اجتماعى مناطق مى تواند از طریق تدابیر توزیع مجدد مالیات ها به وسیله حکومت کشورى رفع شود.
· نظام فدرال، پاسخگو و همه گیر است. شهروندان در تمام سطوح مى توانند نامزد کسب مقانات حکومتى شوند. حکومت هاى محلى و منطقه اى بیشترین مقام ها و شاید بیشترین شرایط را براى ایجاد تحول در اجتماعاتشان فراهم مى سازند.
· فدرالیسم امکانات متعددى را براى احزاب سیاسى در جهت خدمت به انتخاب کنندگانشان فراهم مى سازد. حتى اگر یک حزب در بخش هاى قانون گذار و اجرایى کشور، داراى اکثریت نباشد، اجازه مشارکت در سطوح محلى و منطقه اى را دارا است.



:: بازدید از این مطلب : 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : تورانلی

 دموکراسی چیست

 

دموکراسی برگرفته از واژه یونانی دِموس، (1) به معنای مردم (2) است. در حکومت های دموکراتیک، این مردم اند که بر قانون گزار و دولت حکومت می کنند.

اگر چه تفاوت های جزئی میان حکومت های دموکراتیک مختلف جهان به چشم می خورد، برخی اصول و شیوه های خاص دولت های دموکراتیک را از سایر اشکال دولت ها متمایز می سازند.



:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : تورانلی

 اسرائیل و آپارتاید

 یکی از آخرین اقدام های کاندولیزا رایس وزیر خارجه پیشین ایالات متحده این بود که نام نلسون ماندلا را از فهرست تروریست های تحت تعقیب حذف کرد. وقتی این خبر اعلام شد بسیاری ازامریکاییان بهت زده شدند از این که زندانی سیاسی سابق محبوب آنها - ماندلا - تا به امروز به عنوان یک تروریست تلقی می شده است.

  شاید آنها در روزگار مبارزات ماندلا بسیار جوان بوده اند که بدانند ایالات متحده  دزمان حکومت رونالد ریگان، نظیر حکومت انگلیس در زمان نخست وزیری مارگارت  تاچر از رژیم آپارتاید ( نژاد پرست) آفریقای جنوبی، پشتیبانی می کرد و این  رژیم متحد اصلی امریکا و انگلیس در دوره جنگ سرد به حساب می آمد.

بدون شک، منزوی کردن دولت آپارتاید آفریقای جنوبی از طریق تحریم و مجازات، انتخاب خانم تاچر و یا رونالد ریگان نبوده است، بلکه دولت های وقت امریکا و اروپا به دلیل ابراز خشم جهانی نسبت به رنجی که دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی به اکثریت سیاه پوست آن کشور تحمیل می کرد، سر انجام مجبور شدند با دولت سفید پوست و نژاد پرست آفریقای جنوبی مخالفت کنند.

جنبش جهانی ضد آپارتاید ابتدا به طور وسیع در جوامع مذهبی و میان ملت های آزادیخواه شکل گرفت و آنقدر قدرت یافت که موفق شد دولت های سلطه جو را از همراهی رژیمی که پایه آن بر تبعیض های ویرانگر نژادی استوار بود، دور نگاه دارد /

تجربه رویارویی جامعه بین المللی با نظام آپارتاید دوران جنگ سرد از زمره عواملی است که به طور جدی ذهن سران اسرائیل را به خود مشغول ساخته است. مقامات اسرائیلی پس از تهاجم به غزه نگرانی های خود نسبت به تکرار این واقعه تاریخی را به شکلی آشکار بیان کرده اند. هیچ رویدادی تاکنون به اندازه فاجعه غزه نتوانست سیاست تسویه نژادی تل آویو را برابر دیدگان افکارعمومی به نمایش بگذارد.

به رغم تلاش های محافل حامی اسرائیل وقایع خونین ۲۲ روز جنگ غزه و ۱۴۱۷ کشته ای که از فلسطینی ها در غزه به جا ماند قبولاندن این امر را که اسرائیل قربانی این منازعات بوده است به امری محال تبدیل کرد. چنان که کارشناسان یهودی توصیف کرده اند پس از این جنگ مشکل بتوان مردم جهان را متقاعد کرد که افرادی که با جنگنده های اف ۱۶ و هلیکوپترهای آپاچی و سایر جنگ افزارهای فوق مدرن، ساکنان غزه را به خاک و خون کشیدند از تبار داوود بوده اند و فلسطینی ها که با اسلحه های کمری، خمپاره انداز و موشک های دست ساز از خود دفاع می کرده اند، جالوت های واقعی. (اشاره به داستانی از تورات)

برای اسرائیلی ها که معمولاً در روایت هایشان خود را قربانی ابدی معرفی می کنند، عادی نیست که در مرکز رسوایی و سرزنش های اخلاقی جهانیان قرارگیرند و این امر را تهدیدی مرگبار تلقی می کنند.

حتی کنفرانس شرم الشیخ که دولت اولمرت امیدهای زیاد به آن بسته بود وقتی کشورهای شرکت کننده در آن کمک های مالی قابل توجهی را برای باز سازی غزه متعهد شدند، تضاد آشکاری با خواست و سیاست اسرائیل پیدا کرد / کاروان کمک هایی که جورج گالووی عضو پارلمان بریتانیا پیشگام آن بود و چند هفته پیش وارد غزه شد، نیز برای اسرائیلی ها غیر منتظره بود. این کاروان شامل حدود ۱۰۰ کامیون و آمبولانس بود که در آنها مواد دارویی و غذایی و سایر نیازهای مردم غزه حمل می شد که همراه با کمک های نقدی از کلیساها، مساجد، اتحادیه های کارگری و گروه های اجتماعی دیگر در سراسر بریتانیا جمع آوری شده بود. به یقین در مقایسه با نیاز های غزه این کمک ها بسیار اندک بودند ولی این حرکت انسانی نشان داد که صدها هزار بریتانیایی نیز دیگر، کلی بافی ها و حرف های دوپهلوی دولت شان را در مورد سرنوشت فلسطینی ها، نمی پذیرند.

این امر دقیقاً زایش و اوجگیری جنبش جهانی ضد نژاد پرستی را تداعی می کند ، در زمانی که حکومت های امریکا و انگلیس دلخوش بودند ازهمزبانی خود با پرتوریا( پایتخت سیاسی آفریقای جنوبی) درباره تروریست بودن نلسون ماندلا.

خود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در مصاحبه ای قابل تأمل در نوامبر گذشته، گوشزد کرد که اگر به سرعت به راه حل تشکیل دو دولت اسرائیلی- فلسطینی دست نیابیم، اسرائیل «با یک مبارزه از نوع مبارزات آفریقای جنوبی، برای کسب حقوق شهروندی مساوی، رو به رو خواهد شد و به محض این که چنین اتفاقی بیفتد، دولت اسرائیل به پایان حیات خود نزدیک می شود.» اولمرت دلیل این امر را «منزوی شدن اسرائیل در جهان» خواند و تأکید کرد که «سازمان های یهودی، که پایگاه های قدرت ما در امریکا هستند، اولین کسانی خواهند بود که علیه ما به مخالفت برخواهند خاست، زیرا خواهند گفت نمی توانند دولتی را حمایت کنند که از دموکراسی و حق رأی شهروندانش پشتیبانی نمی کند.»

جوامع یهودی در کشورهای غربی مدت های طولانی برگ برنده زمامداران اسرائیل در برابر فشار های بین المللی بوده اند، زیرا همین گروه ها هستند که موج حمایت افسانه ای از اسرائیل را سازماندهی می کنند و انتقاد ها را مخالفت با سیاست های اسرائیل و انگیزه ای برای «یهودی ستیزی» ترسیم می کنند. ولی آنچه در تهاجم به غزه آشکار شد این بود که احساس همدردی جوانان یهودی خارج از اسرائیل را نسبت به میلیتاریسم اسرائیل کاهش داد و تمایل عمومی برای رویارویی آشکار با اسرائیل را شدت بخشید.

این تغییر در برنامه ای پر بیننده به نام شوی روزانه Daily Show ، کاملاً تجسم می یابد. برنامه ای که جان استیوارت، کمدین یهودی اجرا می کند. اولین طنز سیاسی در برنامه های تلویزیونی امریکاست. او بیرحمانه سیاستمداران امریکایی را درمورد انعکاس کورکورانه روایت های اسرائیل از تهاجم به غزه به باد تمسخر می گیرد. استیوارت با لحنی طنز آمیز و با طرفداری ظاهری از سیاست های اسرائیل این سیاست ها را مورد حمله قرار می دهد. این برنامه که روند فکری یهودیان جوانتر، امروزی تر و لیبرال تر را نشان می دهد مثال روشنی است از کسانی مانند استیوارت که درباره اسرائیل براساس اعمال آن قضاوت می کنند نه بر اساس همبستگی کورکورانه قومی.

مقامات اسرائیلی امیدوار بوده اند همزمان با روی کار آمدن دولت جدید امریکا «چهره» اسرائیل، را نیز شکل تازه ای ببخشند، اما چنان که رسانه های تل آویو گزارش داده اند وقایع جنگ غزه امید ها در این باره را بر باد داد. چند سرباز اسرائیلی که در غزه می جنگیده اند، فاش کرده اند افرادی در واحد های آنها به دلیل قوانین سهل گیرانه در این جنگ، با هدف گیری غیر نظامیان فلسطینی را کشته اند.

اینجاست که هشدار در مورد آپارتاید به وسیله اولمرت و سایر اسرائیلی هایی که از راه حل دو دولتی پشتیبانی می کنند، تبدیل به یک اعتراف ناخواسته می شود. تغییر معادلات به نفع فلسطینیان فقط به این معنا نیست که ترکیب جمعیتی سرزمین های اشغالی یا قضیه مهاجرت معکوس آینده اسرائیل را تهدید می کند، زیرا آپارتاید اصطلاحی کیفی است نه کمَی و به موقعیت و شرایطی که در آن یک طبقه از مردم در کشوری که قوانین آن بر آنها حاکم است از حقوق شهروندی محروم می شوند اطلاق می شود. آپارتاید در آفریقای جنوبی دیگر برای جهان قابل قبول نبود، جهانی که سیاه پوستان ۴۵ درصد جمعیت را تشکیل می دادند و در آفریقای جنوبی ۸۰ درصد جمعیت را. از سال ۱۹۶۷ فلسطینی ها ی کرانه باختری و غزه هم زیر کنترل دولتی هستند که بدیهی ترین حق شهروندی را از آنها دریغ کرده است.

در واقع آنچه اولمرت و سایرین ، بدون این که متوجه باشند، اعتراف می کنند این است که اسرائیل شرایط آپارتاید را در سرزمین های فلسطینی برقرار کرده است و اگر این شرایط تغییر نیابد، جهان نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد.

 
 
 
 
      تونی کارون /ترجمه : پوراندخت مجلسی



:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : تورانلی

من نتوانستم ...شاید فرزندم بتواند!!!  

 .من نتوانستم ترکی بنویسم بدون اینکه بترسم شاید کسی نتواند ان را بخواند، شاید فرزندم بتواند

 

من نتوانستم در مدرسه لذت یادگیری زبان مادرم را حس کنم، شاید فرزندم بتواند

 من نتوانستم وقتی به مدرسه میروم کتابی داشته باشم که بوی قصه های کودکی ام را بدهد که تازه اموخته  بودم ،شاید فرزندم بتواند


من نتوانستم لذت نوشتن واژه هایی را بچشم که در اغوش مادر شنیده بودم بی انکه معنایشان را بدانم، شاید فرزندم بتواند


من نتوانستم افتخار کنم که پسر شجاع، زورو ، رابین هود هم همانطور حرف میزنند که من حرف میزنم، شاید فرزندم بتواند


من نتوانستم روی غبار شیشه بنحره کلماتی که حسشان میکردم را بنویسم، شاید فرزندم بتواند


من نتوانستم بعد از 7سالگی قصه های مادربزرگم را از روی کتاب بخوانم و احساس بزرگی کنم، شاید فرزندم  بتواند

 من نتوانستم ... 

 نویسنده : سحر برگرفته از سایت :cloob.com



:: بازدید از این مطلب : 75
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : تورانلی

فدرالیسم و انجمن‌های ایالتی در ایران 

درمناطق غیر فارس نشین ایران امروز نمی‌توان ادعای ازادیخواهی داشت ولی از ستم فرهنگی و اقتصادی که بمردمان آن مناطق می‌شود حرف نزد

بدینجهت در آذربایجان وکردستان مساله اصلی مردم تغییر ساختار دولتی وکشوری است و معتدل ترین سیاستمداران و روشنفکران این مناطق طرفدار فدرالیسم هستند

 



:: بازدید از این مطلب : 74
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : تورانلی

پارس گرایی و

بحران هویت در ایران

 .

مسئله قومیت و حقوق اقوام در ایران، پیشینه ای کمتر از صد سال دارد. تا قبل از شروع قرن فعلی هجری، حقوق اقوام جزو عوامل تعیین کننده سیاست کلی مملکت محسوب نمی شد.  تنها با انقلاب مشروطیت و در حد بیشتر، با شروع سلطنت .

پهلوی این مسئله اهمیت پیدا کرد و با رشد روز افزون، تبدیل به یکی از مسائل مهم اجتماعی و سیاسی ایران گشت.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 72
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات (0)

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد